در ادامهی ماجرای روستای شادرود، چهارشنبه ساعت 2 بعد از ظهر، دو خودرو از روستا به سمت مزرعه-شهر شادستان حرکت کردند. این اتّفاق، ثمرهی ارائهی جذّاب خانم شادی خوشحال درمورد ملاقات با آقای دهیار بود. آقای خوشحال (پدر شادی) که کارمند وزارت جهاد کشاورزی بود، پس از شنیدن وصف مزرعه-شهر شادستان، با هماهنگی آقای دهیار، یک گروه بازدید و تحقیق تشکیل داد. خانوادهی آقای خوشحال و خانوادهی خانم معلّم، اعضای این گروهِ خوشبخت بودند.
صبح روز پنجشنبه، حرکت گروهی در کوچه و خیابانهای مزرعه-شهر به سمت دو دبستان دخترانه و پسرانه شروع شد. پویا و شادی طبق یک توافق بهیادمادنی برای تقسیم کار، با گوشی همراه پدر عکّاسی کردند و با ثبت هرچه دیدند، گزارشنویسی این بازدید را برعهده گرفتند. گوهرشاد هم دستیار هر دو بود.
ادامهی ماجرا را در شمارهی بعدی بخوان.