مقدمه
این مقاله کوتاه درباره عمومیترین اهداف و معنی توسعه پایدار است و میگوید که این مفهوم از رویکردی علمی در ماهیگیری و جنگلداری برگرفته شده است؛ مفهومی که همه محققان و دانشمندان دلسوز محیطزیستی که در اثر توسعههای لجامگسیخته و اهداف قدرتهای بزرگ، آسیبهای جدی به آن وارد شده است، به آن نیاز پیدا کردند. توسعه پایدار، رشد و پیشرفت اموری جدا از هم هستند؛ زیرا پیشرفت ماحصل توسعه پایدار است؛ آنگونه که در مقاله به آن اشاره شده است. پیشرفت به معنی پیشرفتن است، ولی توسعه پایدار گاهی پسرفت است و نموداری خطی و پیشرونده نیست. مثلاً وقتی ده سال جنگل را آیش میگذارند و قانون میگوید کسی حق ندارد از آنجا چوب برداشت کند؛ یعنی توقف و حتی پسرفت در توسعه. اگر آیش نباشد، کل جنگل نابود میشود و این یعنی پیشرفت ناپایدار. فرق بین پیشرفت و توسعه پایدار همین است. توسعه پایدار ضرورتی جهانی است. سندی ملی نیست، بلکه بیانیه و تعهدی بینالمللی است؛ زیرا جهان به نقل از مارشال مکلوهان (1962) همچون دهکدهای جهانی است. امروزه هر رخداد بزرگ زیستمحیطی که در یک طرف دنیا رخ دهد، بر سایر نقاط دنیا تأثیر میگذارد. بنابراین، همه کشورها باید به اهداف توسعه پایدار پایبند باشند. برای مثال، جنگ و تغییرات آبوهوایی موانعی جدی در تحقق اهداف توسعه پایدارند. قدرتهای بزرگی که به این اهداف پایبند نیستند، با برافروختن جنگهای منطقهای، کل دنیا را در معرض خطر قرار میدهند. 25 تغییرات آبوهوایی از فعالیتهای صنعتی و سوختهای فسیلی در آمریکا ناشی میشود و 25درصد دیگر را چین به دنیا تحمیل میکند. گاهی در ایران برخی مفهوم توسعه پایدار و معاهدات بینالمللی آن را با سند آموزش 2٠3٠ اشتباه میگیرند که این مقایسه درست نیست. توسعه پایدار مفهومی جاافتاده و جهانی است و به سند آموزش 2٠3٠ ربطی ندارد.
توسعه پایدار؛ مفهومی زیستشناختی
نگاهی به منشأ شکلگیری مفهوم توسعه پایدار نشان میدهد که این مطلب اولین بار در عرصه زیستشناسی ظاهر شد و سپس به سایر عرصههای اقتصادی و اجتماعی تسری یافت. توسعه پایدار اولین بار از مفهوم زیستشناختی بازده پایدار بیشینه یا بهینه یا حداکثر محصول پایدار1 در زمینه ماهیگیری برگرفته شده است. مفهوم حداکثر محصول قابل برداشت پایدار در توسعه مدیریت راهبردی شیلات و ماهیگیری در اوایل سال 193٠ در شهر بلمار، نیوجرسی2 آمریکا تکامل یافت .(Russel, E.S. 1931, J. G.1933 & et al)
در بومشناسی جمعیت و اقتصاد، بازده پایدار بیشینه از دیدگاه نظری، بیشترین بازده (یا صید) است که میتوان از یک گونه موجود یا ذخایر گونههای جانوری و گیاهی در یک دوره نامحدود برداشت کرد. با فرض رشد عادی و معمول ماهیان یک پیکره آبی، جنگل یا مرتع و با توجه به محدودیت منابع و نرخ باروری افراد در زمان، اگر یکباره همه جمعیت صید یا برداشت شود دیگر افراد یا ذخایری باقی نخواهد ماند که تولیدمثل کرده و باز امکان صید یا برداشت وجود داشته باشد. پیکره آبی یا درختان جنگل یا گیاهان مرتعی از ذخایر تهی شده و نسل موجودات جانوری و گیاهی منقرض میشود. این همان توسعه ناپایدار و لجامگسیخته ناشی از زیادهطلبی و آزمندی بشر و یا ناآگاهی او از سازوکارهای طبیعت است که به نابودی تنوع زیستی و تباهیهای دیگر زیستمحیطی منجر میشود.
اما چون طبیعت سخاوتمند است و روند تکامل موجودات اقتضا کرده که درختان، ماهیها و سایر گونههای زیستشناختی بهطور معمول رشد کنند؛ برای حفظ ثبات جمعیت و نسل خود سریعتر از آنچه مورد نیاز آنهاست، تولید مثل میکنند. بنابراین میتوان هر ساله درصد مشخصی از درختان یا ماهیها را بدون تخلیه کامل جنگل یا کاهش جمعیت ماهی برداشت کرد. این نوع برداشت یا صید تا زمانی میسر است که به ظرفیت جمعیت برای رشد، جایگزینی و بازسازی نسل خدشهای وارد نیاورد؛ بنابراین با برآورد ذخایر و منابع تجدیدپذیر طبیعی، عمل برداشت از جمعیت ممکن است بهطور پایداری ادامه یابد. این نوع برداشت نشاندهنده عملکردی پایدار است. مفهوم عملکرد پایدار همچنین میتواند برای تأمین آب شیرین و استفاده از خاک در حدی باشد که به توانایی سامانههای طبیعی برای جذب آلودگیها آسیبی وارد نیاورد.
در مفهوم حداکثر بازده پایدار، میتوان میزان رشد جمعیت را بهصورت نموداری در برابر زمان نشان داد. تکثیر و تولید مثل در زمان پیش میرود تا جایی که، با توجه به محدودیتهای طبیعی، به حداکثر خود میرسد. آنجا دیگر یا ثابت میماند و یا جهت منحنی رو به پایین میرود. حال با ترسیم خط مماس بر منحنی میتوان به میزان برداشت و زمان آن پی برد. حداکثر محصول قابل برداشت، در صورتی که از ذخایر برآورد به نسبت درستی داشته باشیم، تا نهایت نیمی از جمعیت است. ولی مفهوم برداشت مسئولانه یا صید مسئولانه بر آن است که به جای حداکثر محصول قابل برداشت یا نیمی از جمعیت، از یک سوم جمعیت و یا کمتر از نصف جمعیت از ذخایر برداشت شود. به این مفهوم حداکثر محصول اقتصادی قابل برداشت (MEY) میگویند.
هدف این مفهوم حفظ اندازهای از جمعیت در نقطه حداکثر نرخ رشد است با برداشت افرادی که بهطور معمول به جمعیت اضافه میشوند و به آنها اجازه میدهند تا بهطور نامحدود تولیدمثل کنند. این میزان برداشت مقتصدانه، با فرض رشد منطقی و محدودیت منابع، در زمانی که جمعیتها متراکم هستند نرخ باروری افراد را محدود نمیکند ولی اگر در یک ناحیه تعداد افراد کمی وجود داشته باشد، بازده کلی کم و ناچیز خواهد بود. اما در تراکم جمعیت متوسط، میتوان یک سوم یا حداکثر نیمی از گنجایش برد یا ظرفیت جمعیت را برداشت کرد. در این صورت این افراد ممکن است تا حداکثر میزان خود تولیدمثل کنند. در این مرحله که حداکثر بازده پایدار نامیده میشود، تعداد افراد زیادی وجود دارند که میتوان آنها را برداشت کرد؛ زیرا رشد جمعیت به دلیل تعداد زیاد افراد در حال تولیدمثل، در نقطه حداکثری است. بالاتر از این نقطه، عوامل وابسته به تراکم بهطور فزایندهای پرورش را محدود میکنند تا زمانی که جمعیت به گنجایش برد برسد. در این مرحله، افراد اضافهای برای برداشت وجود ندارد و عملکرد به صفر میرسد. بازده پایدار بیشینه معمولاً بالاتر از بازده پایدار بهینه و بازده اقتصادی بیشینه است.
بنابراین یک نظام یا فرایند زمانی پایدار است که با مدیریت صحیح، منابع مادی یا انرژیای که برای حفظ و تداوم آن مورد نیاز است تخلیه یا تهی نشود. گفته شد که این اصطلاح برای اولین بار با ایده حداکثر محصول قابل برداشت یا بازده پایدار در جنگلداری و ماهیگیری اعمال شد.
تکامل مفهوم اجتماعی اقتصادی توسعه پایدار
توسعه پایدار در عرصه اجتماعی اقتصادی و زیستمحیطی، اصطلاحی است که برای اولین بار هیئت جهانی محیط زیست و توسعه، گروهی که سازمان ملل متحد منصوب کرده است، از آن استفاده کرد. این هیئت توسعه پایدار را موضوع گزارش نهایی خود، آینده مشترک ما، قرار داد که در سال 1987 منتشر شد. این گزارش توسعه پایدار را بهعنوان شکلی از توسعه یا پیشرفت تعریف میکند که «نیازهای پیشبینیکننده را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای پاسخگویی به نیازهای خود برآورده میکند». این مفهوم در طول بحث درباره نگرانیهای زیستمحیطی و عملیاتی گروههای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه مطرح شد. توسعه به بهبود مداوم رفاه انسان، معمولاً در کشورهای کمدرآمد و متوسط اشاره دارد.
محیط زیست و توسعه پایدار
سلامتی، ثروت و خوشبختی ما به محیط طبیعی بستگی دارد. تصمیمات روزمرهای که ما درباره چگونگی زندگی میگیریم (چه بخوریم، چه بنوشیم، چه بپوشیم و چگونه به مدرسه و محل کار برویم)، تأثیرات زیادی بر محیط و جامعه میگذارد. برای کاهش اثرات زیستمحیطی و به اشتراک گذاشتن منابع زمین بهطور عاقلانهتر، افراد و جوامع باید شیوه زندگی آگاهانه را براساس اصول توسعه پایدار انتخاب کنند. با ظهور تجددگرایی(مدرنیزاسیون)، ما با چالشهای متعددی برای حفظ محیط زیست و یکپارچگی و تنوع فرهنگی مواجه هستیم.
ما هر روز از کالاها و خدمات استفاده میکنیم تا نیازها و خواستههایمان را برآورده کنیم اما سرعت مصرف و افزایش آلایندهها تأثیر مستقیمی بر محیط زیست و جامعه دارد. اول، این کالاها و خدمات به منابع طبیعی نیاز دارند و میزان مصرف این مواد و خدمات با افزایش تعداد مردم بیشتر میشود و این فشار زیادی بر منابع طبیعی زمین وارد میکند. دوم، مقدار زیادی زباله که محیط زیست ما را آلوده میکند، تولید میشود. ماهیت توسعه پایدار حفظ رابطه پایدار بین فعالیتهای انسانی و جهان طبیعی است؛ به این معنی که رشد اقتصادی کیفیت محیط و زندگی اجتماعی در جامعه را کاهش نمیدهد. افرادی که نگران توسعه پایدار هستند، میگویند که برآوردن نیازهای آینده بستگی به این دارد که امروز ما در تصمیمگیری چقدر بین اهداف یا نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی تعادل برقرار کنیم. از این رو، هدف توسعه پایدار اطمینان از پایداری مصرف و تولید پایدار است .(Sharda Rai, et al. 2022)
اهداف توسعه پایدار
هدف از توسعه پایدار ایجاد توازن بین نیازهای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی بدون تأثیر بر رفاه نسل حاضر و آینده است. امروزه توسعه پایدار به سنگ بنای برنامهریزی توسعه تبدیل شده است. این شامل رویکردی طولانیمدت و یکپارچه برای توسعه و دستیابی به جامعه سالم و پیشرفت و برابری اجتماعی، حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی و رشد اقتصادی پویا و پایدار است.
یکی از اصلیترین اهداف توسعه پایدار کاهش فقر و نابرابری و عدالت اقتصادی بر مبنای افزایش تولید ناخالص ملی در کشورهاست؛ طوری که به محیط زیست و تنوع زیستی آسیبی وارد نشود. این عنصر قوی توسعه اجتماعی اقتصادی و سیاسی است که هماهنگی جامعه و اقتصاد با محیط را حفظ میکند.
درک اهداف توسعه پایدار
برخی از اهداف کلیدی توسعه پایدار عبارتاند از:
• ایجاد شهرها و سکونتگاههای انسانی فراگیر، ایمن، تابآور و پایدار بر مبنای آمایش سرزمین؛
• تضمین زندگی سالم و ارتقای رفاه برای همه در تمام سنین؛
• تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه. تضمین مصرف پایدار و الگوهای تولید؛
• حفاظت، بازسازی و ترویج استفاده پایدار از بومسازگان زمینی؛
• مدیریت پایدار جنگلها، مبارزه با بیابانزایی، متوقف و معکوسکردن تخریب زمین و از دست دادن تنوع زیستی؛
• پایاندادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار؛
• تضمین دسترسی به انرژی مقرون به صرفه، قابل اعتماد، پایدار و نوین برای همه؛
• تضمین آموزش با کیفیت فراگیر و عادلانه و ارتقای فرصتهای یادگیری مادامالعمر برای همه.
مصرف و تولید پایدار
توسعه پایدار بهطور کلی براساس سه حوزه تعریف میشود:
1. پایداری محیط زیست بدون آسیب به منابع طبیعی و محیط زیست.
2. پایداری اقتصادی پایدار با اشتراک عادلانه منابع.
3. پایداری اجتماعی سیاسی حفظ هماهنگی اجتماعی و ثبات سیاسی با در نظر گرفتن حفاظت از محیط زیست.
فعالیت توسعهای ممکن است مشروط بر پویایی، پایدار باشد و مردم را قادر میسازد تا تواناییهای خود را درک کنند، کیفیت زندگیشان را بهبود بخشند، از منابع طبیعی و محیط زیست محافظت و نظامهای حمایت از حیات زمین را تقویت کنند. مفهوم مصرف و تولید پایدار درباره استفاده از خدمات و محصولات مرتبط و در عین حال به حداقل رساندن استفاده از منابع طبیعی است. الگوهای مصرف پایدار، شیوههای مصرفی هستند که نیازهای اساسی را بدون به خطر انداختن ظرفیت تحمل زمین برآورده میکنند. در اکثر کشورهای صنعتی، الگوهای مصرف فعلی ناپایدار هستند؛ زیرا به منابع زیادی نیاز دارند، گازهای گلخانهای زیادی را منتشر میکنند و بر رفاه و شادی جامعه تأثیر میگذارند. الگوهای مصرف ناپایدار محیط زیست را تخریب و ذخایر منابع طبیعی را تخلیه میکنند.
چند نمونه از ابتکارهای کلی برای دستیابی به توسعه پایدار عبارتاند از:
- تدارکات عمومی سبز3 در کشور، کالاها و خدمات ارجح را از نظر زیستمحیطی و اجتماعی و زیرساختها را با قیمتهای مقرونبهصرفه بهعنوان عادات مصرف و تولید پایدار ارتقا میدهد.
- قانون ارزیابی زیستمحیطی4 رویههایی را برای ارزیابی اثرات بالقوه پروژهها بر محیط زیست و زندگی اجتماعی تعیین میکند. قبل از ساخت پروژه، اخذ مجوز رسمی زیستمحیطی الزامی است.
- آمایش سرزمین قبل از ایجاد سکونتگاههای انسانی مانند شهر و شهرکها.
اگر نسل کنونی بدون در نظر گرفتن نیازهای نسلهای آینده به استفاده از منابع ادامه دهد، آنگاه چنین اقداماتی ناپایدار نامیده میشود. زمین برای هر نسل همه چیز دارد و فقط باید از آن به درستی استفاده کرد. هرکس حق دارد از محیطی سالم، پاک و ایمن برخوردار باشد. برای حفظ موجودیت زندگی و آینده بشریت، باید رویکرد خود را از ناپایدار به پایدار تغییر دهیم. بهعنوان مثال، استفاده از منابع تجدیدناپذیر مانند سوختهای فسیلی باید بهینه و توسعه منابع جایگزین انرژی باید تشویق و ترویج شود. بسیاری از پروژههای عمرانی مانند سدها، معادن، جادهها، صنایع و گردشگری پیامدهای شدیدی برای محیط زیست دارند. بنابراین، قبل از شروع هر پروژه، باید ارزیابی علمی تأثیر محیطی انجام شود .(Sharda Rai, et al. 2022)
مفهوم پایداری
چه چیزی برای حرکت تمدن ما به سوی رابطه پایدار بلند مدت با جهان طبیعی لازم است؟ پاسخ به این سؤال ساده نیست اما ما میخواهیم سه موضوع متحدکننده را ارائه دهیم. موضوع اول پایداری5 است؛ هدف عملیای که تعاملات ما با جهان طبیعی را مختل نمیکند. دوم، بهرهگیری از علوم6 طبیعی یا تجربی است؛ پایهای برای درک ما از چگونگی عملکرد جهان و چگونگی تعامل نظامهای انسانی با آن. موضوع سوم نظارت بر اجرا7 است؛ اقدامات و برنامههایی که منابع طبیعی و رفاه انسانی را برای منافع مشترک مدیریت میکنند. این موضوعات به سیاستهای عمومی و مسئولیتهای فردی بستگی دارد.
مفهوم پایداری را میتوان گسترش داد تا بومسازگان طبیعی را شامل شود. بومسازگانهای پایدار کل نظامهای طبیعی در طول زمان با بازیافت مواد مغذی، حفظ تنوع گونهها و استفاده از خورشید بهعنوان منبع انرژی پایدار، رشد میکنند. همانطور که خواهیم دید، بومسازگانها در پایداربودن بسیار موفق هستند.
جوامع پایدار
با استفاده از مفهوم پایداری در نظامهای انسانی، جامعه پایدار جامعهای در تعادل با جهان طبیعی است که نسل به نسل ادامه مییابد، نه پایداری منابع طبیعی را با برداشت بیرویه بر هم میزند و نه با تولید آلایندهها، بیش از حد ظرفیت طبیعت، به روند جذب آنها صدمه میزند. بسیاری از جوامع بدوی در این مفهوم برای هزاران سال پایدار بودند.
با این حال، بسیاری از تعاملات فعلی ما با محیط زیست پایدار نیستند. این امر با روندهای جهانی مانند کاهش تنوع زیستی و بومسازگانهای ضروری و افزایش انتشار گازهای گلخانهای نشان داده شده است. اگرچه رشد جمعیت در کشورهای صنعتی تقریباً متوقف شده است، این کشورها از منابع با نرخ ناپایدار استفاده و آلایندههایی را تولید میکنند که در جو، آب و زمین جمع میشوند. در مقابل، کشورهای در حال توسعه رشد جمعیت مداوم را تجربه میکنند اما اغلب قادر به پاسخگویی به نیازهای بسیاری از مردم خود با وجود بهرهبرداری سنگین از منابع طبیعی نیستند. همانطور که جوامع متجدد، رشد اقتصادی و مصرف مداوم را دنبال میکنند اما ظاهراً در یک حالت ناپایدار قفل شدهاند. اینکه چگونه این معضل را حل کنیم سؤالی است که مفهوم توسعه پایدار به آن پاسخ میدهد (Richard T. Wright | Dorothy F. Boorse, 2011).
ابعاد زیادی برای توسعه پایدار وجود دارد (زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) که هیچ جامعهای امروز به آن دست نیافته است. با وجود این، مفاهیمی مانند عدالت، برابری و آزادی، رسیدن به توسعه پایدار و حفظ آن آرمانی مهم هستند؛ هدفی که همه جوامع انسانی باید به سمت آن حرکت کنند، حتی اگر جهان بهطور کامل در هیچ کجا به آن دست نیافته باشد. بهعنوان مثال، سیاستهایی که مرگومیر نوزادان را کاهش میدهد، کیفیت هوا را بهبود میبخشد و ماهیگیری ساحلی را بازمیگرداند، جوامع را به سمت آیندهای پایدار حرکت میدهد. علاوه بر این، نتایج چنین سیاستهایی قابل اندازهگیری است؛ بنابراین میتوان پیشرفت ما را در دستیابی به توسعه پایدار ارزیابی کرد. جوامع و سازمانها شاخصها و اهداف پایدار را برای پیگیری پیشرفت خود ایجاد میکنند؛ مانند شاخص پایداری محیط زیست، که منابع طبیعی جامعه و نظارت بر آن منابع و افرادی که از آنها حمایت میکنند را ارزیابی میکند (Richard T. Wright, Dorothy F. Boorse, 2011).
حرکت به سوی آیندهای پایدار
بدون شک، یکی از روندهای غالب زمان ما جهانیشدن است. آنچه در صحنه فعلی جدید است، افزایش شدت، سرعت، میزان و تأثیر ارتباط است؛ تا جایی که عواقب آن بهصورت عمیق بسیاری از جوامع و مشارکتهای انسانی را تغییر میدهد. این تغییرات بیشتر در جهانیشدن اقتصادها، الگوهای فرهنگی، گروهبندیهای سیاسی، منابع زیستمحیطی و آلودگی مشهود است.
برای بسیاری در جهان، جهانیشدن پیشرفتهای انکارناپذیری را در رفاه و سلامت ولی برای بسیاری از کشورهای دیگر، رقیقسازی یا حتی تخریب هنجارهای فرهنگی و آرمانهای مذهبی را به ارمغان آورده؛ در حالیکه منابع برای بهبود رفاه اقتصادی بسیار کم است. جهانیشدن چه مفید باشد یا مضر، در حال وقوع است؛ بنابراین مهم است که تأثیرات آن را تشخیص دهیم و شناسایی کنیم که این اثرات مضر یا نامطلوب هستند. حرکت به سوی آیندهای پایدار در زمینه جهانیشدن رخ خواهد داد .(Richard T. Wright, Dorothy F. Boorse, 2011)
تغییرات اجتماعی
عناصر اصلی جهانیشدن ممکن است به سازماندهی مجدد اقتصاد جهان و تغییرات رسانههای اجتماعی منجر شود. همه این تغییرات در چهارچوب الگوهای جمعیتی، شاید برای برخی از مردم بهویژه جوانان محدودیتها و ممنوعیتهایی ایجاد کند. مهاجرت انبوه و افزایش جمعیت سالخورده در برخی از کشورها رخ میدهد. علاوه بر این، تغییرات اقتصادی، فرهنگی، رقابتهای سیاسی و جغراسیاسی(ژئوپولتیکی) و فناوری را در پی آنها به ارمغان میآورد. رژیم غذایی، سبک زندگی و فرهنگ غربی در سراسر جهان به ضرر آداب و رسوم و تنوع محلی به پیش میرود .(Richard T. Wright, Dorothy F. Boorse, 2011)
تغییرات زیستمحیطی
جهانیشدن از یک طرف، موجب افزایش انتشار اطلاعات سازمانهای زیستمحیطی شده و سازمانهای دولتی را قادر ساخته است تا با مردم ارتباط برقرار کنند و از سویی مردم را قادر میسازد تا با مسائل جاری تعامل کنند و در مواردی وارد درگیریهای سیاسی شوند. همچنین مصرفکنندگان را قادر میسازد تا در پی کالاها و خدمات مصرفی سازگار با محیطزیست باشند.
از سوی دیگر، جهانیشدن و گسترش ارتباطات جهانی ضررهایی هم داشته است؛ مانند گسترش جهانی بیماریهای جدید، پراکندگی جهانی گونههای عجیب و غریب، تجارت زبالههای خطرناک، گسترش آلایندههای آلی مداوم، عواقب واپاشی اتمهای پرتوزا (رادیواکتیو) ناشی از حوادث هستهای، بهرهبرداری از شیلات اقیانوسی، تخریب لایه اوزون و تغییرات آب و هوایی جهانی. این نتایج باید در حرکت به سمت آیندهای قابل تحمل مورد توجه قرار گیرد.
مهمترین موانع جهانی و منطقهای در برابر توسعه پایدار
به نظر میرسد مفهوم توسعه پایدار ساده و راحت باشد ولی مردم میخواهند بدانند که آیا اجرای آن امکانپذیر است؟ و گویا آن را به ترکیب برخی از آرمانهایی که به شدت مورد نیاز است، مانند عدالت در مناسبات بینالمللی، نسبت میدهند.
توسعه پایدار تنها در سایه صلح و امنیت جهانی امکانپذیر است. جنگ یکی از مهمترین موانع آن در جوامع و یکی از مهمترین عوامل مخرب محیط زیست است. هر جنگی، چه منطقهای و چه گسترده، موجب توقف همه آرمانها و اهداف توسعه پایدار میشود. توسعهطلبی کشورهای متخاصم و تغییراتی که کشورهای توسعهیافته به دلیل رقابتهایی که با همدیگر دارند، در نقشه جهانی ایجاد کردهاند، به نابرابری، گسترش وحشتافکنی (تروریسم) و نابودی کشورهای در حال توسعه میانجامد. جنگها نهتنها منجر به نفرتپراکنیهای افراطی و کشتار آدمها میشوند، بلکه آوارگی میلیونها انسان، تخریب و لگدکوبشدن محیط زیست، نابودی محیط طبیعی و تنوع زیستی و گسترش فقر را هم به دنبال دارند.
جنگها خشونت و افراطگری بیپایان را به دنبال دارند و در دور تسلسل باطل برای توسعهطلبی و زیادهخواهی ممکن است نسل نوع بشر را به خطر اندازند. تنها در سایه ثبات و امنیت سیاسی است که ثبات اقتصادی و توسعه پایدار رخ میدهد.
از دیگر موانع مهم توسعه پایدار زیادهخواهی و مصرفگرایی بیش از حد کشورهای توسعهیافته است که در مواردی دهها برابر بیش از حداقل مورد نیاز برای ادامه زندگی، مصرف میکنند. این نابرابری در تراز اقتصادی به گسترش فقر در جهان در حال توسعه منجر میگردد. در هر کجای این زمین نبود عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی و فقر موجب نابودی محیطزیست و ناامنیهای اجتماعی و گسترش بزهکاری و وحشتافکنی میشود. در بیانیه اجلاس بینالمللی محیطزیست به نام ریو 21، اولین هدف توسعه پایدار زدودن فقر تا سال 2٠3٠، قلمداد شده است.
امیدواریها در رابطه با توسعه پایدار
حرکت به سمت پایداری در حال رشد است؛ زیرا مردم، کسب و کارها و دولتها به آرامی اما مطمئن شروع به تغییر جهت میکنند. برخی از نمونهها عبارتاند از: امروزه سریعترین منبع رشد برق انرژی باد است. بازارهای کالا و تجارت برای جلوگیری از انتشار کربن ایجاد میشود. شیمیدانان ابتکار «شیمی سبز» را پذیرفتهاند. مشارکتهای منطقهای فرصتهایی را برای کسب و کارهای کوچک ایجاد و در نتیجه به افراد بسیار فقیر کمک میکند. علاوه بر این، «سرمایهگذاری سبز» در حال جذب سرمایه فزاینده است و کشورهای جهان در حال کار روی توافقنامههایی برای کاهش انتشار گاز گلخانهای هستند. این تحولات نشان میدهد که رفتار مردم نسبت به محیط زیست ممکن است از بهرهبرداری به حفاظت تبدیل شود(Richard T. Wright, Dorothy F. Boorse, 2011).
افزایش آگاهی زیستمحیطی در کشورهای صنعتی به ایجاد سیاستها، قوانین و معاهداتی منجر شده که حفاظت از محیطزیست را بهبود بخشیده است. فیلسوفان و دانشمندان محیطزیست بنیانگذار اخلاق زیستمحیطی جدید هستند که «مراقبت از خلقت» را هدف خود قرار داده است. اخلاق زیستمحیطی، جهان وطنی زیستمحیطی، عدالت جهانی زیستمحیطی و آموزش عالی نیز در تغییر جامعه دخیل هستند.
پینوشتها
1. Maximum sustainable yield
2. Belmar, New Jersey
3. GPP (Green Public Procurement)
4. EIA (Environmental impact assessment)
5. Sustainability
6. sound science
7. stewardship