جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴

مقالات

شعر

شعر

برگ و باد/ عفت زینلی

یک کرم بازیگوش

در باغچه لم داد

باد آمد و یک برگ

نزدیکِ او افتاد

آن کرم با خود گفت:

به‌به چه خوشبختم!

این برگ خواهد شد

قالیچه و تختم

یک‌دفعه باد آمد

آن برگ بالا رفت

مثل هواپیما

فوری از آنجا رفت

 

شعرالمثل

باد آورده را باد می‌بَرَد


 

سرشکستنک/ خاتون حسنی

وقت لِی‌لِی و بازی

کفش کهنه‌ام سُر خورد

توی کوچه افتادم

پای من به آجر خورد

 روی قوزک پایم

زخم کوچکی دیدم

گریه کردم امّا زود

بعدِ گریه خندیدم

مادرم رسید و گفت:

بازی اشکَنَک دارد

شیطَنَت نکن بچّه

سرشکستنک دارد

 

شعرالمثل

بازی اشکَنَک دارد، سرشکستَنَک دارد

  

ذوق/ زهرا عراقی

یک عالمه فکری شدم

خواب از سرم امشب پرید

از ذوق درس و مدرسه

یا هم‌کلاسی جدید

رفتم کنار ساعتم

گفتم بیا یک کار کن

فردا شروع مدرسه است

زودی مرا بیدار کن

۷
کلیدواژه (keyword): رشد نوآموز، شعر،شعر المثل،شعر پاییزی،عفت زینلی خاتون حسنی،زهرا عراقی
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.