یکی از موضوعهایی که خیلی در جامعه مطرح میشود این است که بعضیها میگویند: دین مردم ربطی به حکومت ندارد و حکومت باید وضع اقتصادی و معیشت مردم را درست کند. خیلیها هم برعکس این موضوع را میگویند. بالاخره وظیفه دولت تأمین معنویات است یا تأمین دنیا و معیشت مردم؟
پرسش مبنایی و بسیار خوبی را مطرح کردید. این سؤالی است که در رشته علوم سیاسی کتابهای زیادی دربارهاش نوشته شده است و دیدگاههای متفاوتی درباره آن وجود دارد. در واقع «کارکردهای دولت» که موضوع مهمی در علوم سیاسی است، به نوعی پاسخ به همین سؤالی است که مطرح کردید. خیلی خوشحالکننده است که شما به عنوان دانشآموز دبیرستانی، سطح سؤالهایتان اینقدر مترقی است.
اگر بخواهم خیلی خلاصه پاسخ دهم، باید عرض کنم که طبیعتاً در اندیشه غرب مدرن، کارکرد دولت به تأمین مادیات و معیشت مردم منحصر است و موضوع هدایت انسانها و به اصطلاح تأمین معنویات آنها محلی از اعراب ندارد. چون غرب نوین، براساس تفکر انسانگرایانه(اومانیستی) پایهگذاری شده و رکن اصلی چنین تفکری دوری از دین و معنویت است. ولی در اندیشه دینی، حاکمیت وظیفه دارد تا هم دین مردم را تأمین کند و هم دنیای آنها را. یعنی علاوه بر تأمین مادیات و معیشت مردم که وظیفه ذاتی هر حکومتی اعم از دینی و غیردینی است، حاکمیت دینی وظیفه دارد حداقل مانع «جهنم اجباری» شود!
حتماً شنیدهاید که خیلیها با طعنه میگویند که ما بهشت اجباری نمیخواهیم! موضوع اصلاً بهشت اجباری نیست، موضوع جهنم اجباری است! یعنی قرار نیست حکومت دینی کاری کند تا همه به زور وارد بهشت شوند، بلکه یکی از وظایف مهم حکومت دینی جلوگیری از جهنم اجباری است. جهنم اجباری یعنی همین بحثی که درباره حجاب بهطور مفصل دربارهاش صحبت کردیم و توضیح دادیم که اگر هم قانون حجاب وجود نداشته باشد و همه چیز آزاد شود، باز عدهای قانع نمیشوند و بحثشان عریانشدن کامل است. یعنی میخواهند به زور کل جامعه را به سمت جهنم ببرند و جو غالبی که ایجاد میکنند، جوی است که فساد را حتی برای کسانی که نمیخواهند، غلبه میدهد. یعنی کاری میکنند که سالم زندگیکردن سخت و حتی غیرممکن شود.
اینجاست که حاکمیت دینی وظیفه دارد جلوی این روند انحرافی و غلط بایستد؛ وگرنه اگر قرار بود همه به زور به بهشت برده شوند که اصلاً جهنم خلق نمیشد! جمهوری اسلامی هم باید بر همه نظارت میکرد تا مثلاً همه واجباتشان را انجام دهند و مثلاً نماز صبح کسی هم قضا نشود! مثلاً باید گشت ارشاد نماز صبح راه میانداخت! اما موضوع اصلاً این نیست. موضوع جلوگیری از غلبه پیداکردن جو فساد در جامعه است تا مسیر جامعه به سمت جهنم اجباری نرود.
در واقع خیلی از کسانی که میگویند آزادی میخواهیم، منظورشان آزادی مطلق است. آزادی مطلقی که به محدود و سختشدن زندگی بقیه منجر میشود که خودش عین استبداد است! اصلاً فلسفه حاکمیت دینی هم همین است که: اولاً احکام دین را اجرا کند و ثانیاً مانع گسترش فساد و فحشا شود. البته همه دین بحث حجاب و پوشش نیست، در هر عرصهای قوانین دینی الزامات خاص خودش را دارد؛ در اقتصاد، در فرهنگ، در سیاست و ... .
۳
کلیدواژه (keyword):
رشد جوان، راز روزگار، سی یا 30،دین و سیاست،معیشت مردم،حاکمیت،آزادی،امیرحسین ثابتی