فقطِ فقط دوستش داشته باشیم؟
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
خانم معلّم از روی فهرست کلاس، حضور غیاب کرد. بعد گفت: «ماشاءالله! چقدر فاطمه داریم!»
فاطمههای کلاس به هم نگاه کردند و ریز ریز خندیدند.
معلّم ادامه داد: «میدانید چرا اسم شما را فاطمه گذاشتهاند؟»
چند نفر با هم جواب دادند: «معلوم است خانم! چون اسم حضرت زهرا(س) است دیگر.»
خانم معلّم با لبخند گفت: «درست است؛ کی معنای فاطمه را میداند؟»
فاطمه سادات و نازنین فاطمه دستشان را بالا آوردند.
خانم معلّم گفت: «آفرین! میتوانید طوری راهنمایی کنید که بقیّهی بچّهها هم، معنای فاطمه را متوجّه بشوند؟»
نازنین فاطمه و فاطمه سادات یواشکی مشورت کردند. کمی بعد، فاطمهسادات گفت: «خانم! من با نمایش ایمایی (پانتومیم) راهنمایی میکنم.»
نازنین فاطمه گفت: «من هم با بیستسؤالی.»
نازنینفاطمه دو دستش را به هم چسباند و بعد باز کرد و این کار را چند بار تکرار کرد.
حدسهای بچّهها شروع شد: «ورزش؟...شنا؟...»
نازنین فاطمه ابروهایش را بالا انداخت. دوباره چند بار دستهایش را به هم چسباند و از هم دور کرد.
بچّهها حدس زدند: «دست زدن؟...تشویق کردن؟...»
نازنین فاطمه ابروهایش را در هم کشید. اینبار دستهایش را محکم به هم چسباند و فقط یک بار باز کرد.
و دوباره حدسها ادامه پیدا کرد: «جدا شدن؟...دور شدن؟...»
نازنینفاطمه تندتند دست زد و روی تخته نوشت: «جدا شده.»
فاطمهسادات گفت: «بازی بعدی بیست سؤالی است.»
بچّهها شروع کردند: «جاندار است؟ بزرگ است؟ توی جیب جا میشود؟... .»
به سؤال پانزدهم که رسیدند، فاطمه سادات گفت: «فقط پنج سؤال دیگر مانده. یک راهنمایی؛ روشنش میکنند و گرما تولید میکند.»
آخرین حدسهای بچّهها:
بخاری؟
لامپ؟
آتش؟
و صدای دستزدن فاطمه سادات و نازنین فاطمه بلند شد.
نازنین فاطمه جلوی کلمهی قبلی نوشت: «آتش»
بچّهها بلند خواندند: «جدا شده...آتش؟ یعنی چی؟»
فاطمهسادات گفت: «زود باشید! اسم رمز را کامل کنید.»
مهدا سریع گفت: «جداشده از آتش؟»
نازنین فاطمه بلند گفت: «اِیوَل!»
سارا گفت: «من که چیزی نفهمیدم!»
نازنین فاطمه گفت: «یعنی جهنّم و آتشش از حضرت فاطمه(س) و هرکس او را واقعاً دوست داشته باشد، دورِ دور است.»
سارا پرسید: «یعنی اگر فقطِ فقط ایشان را دوست داشته باشیم و هر کار بدی هم بکنیم، جهنّم نمیرویم؟!»
خانم معلّم گفت: «چه سؤال خوبی! کسی جوابی برایش دارد؟»
ستاره جواب داد: «اگر واقعاً دوستش داشته باشیم، با کار بد ناراحتش نمیکنیم.»
زهرا گفت: «وقتی کسی را دوست داریم، سعی میکنیم شبیه او رفتار کنیم.»
خانم معلّم گفت: «آفرین دخترهای گلم! بهجز معنایی که شما در بازی کشف کردید، امام صادق(ع) معنای دیگری را هم برای نام فاطمه گفتهاند: «دور شده از هر بدی و زشتی.»
سارا با لبخند گفت: «آهان! پس وقتی واقعاً حضرت زهرا(س) را دوست داشته باشیم، کارهای بد نمیکنیم. پس آدم خوبی میشویم و به بهشت میرویم.»
بچّهها خندیدند و محکم دست زدند.
۱۶۵
کلیدواژه (keyword):
رشد دانش آموز، قصه، فقط فقط دوستش داشته باشیم، شکوفه سلطانی