سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴

مقالات

شعر

شعر
شعرالمثل: « گربه دستش به گوشت نمی‌رسه، می‌گه: پیف پیف بو می‌ده!»

روی چتر من ببار/ مریم زرنشان

مشغول کار و کوششی

از صبح با جَرجَرجَرَت

هر شیشه را کردی خبر

با تَق‌تَقِ دست تَرَت

با مهربانی شسته‌ای

کوه و درخت و سنگ را

به‌به چه برقی می‌زند

بام و حیاط خانه‌‌ها!

چترم کمی خاکی شده

حالا که هستی گرمِ کار

لطفاً نرو یک ذرّه هم

بر روی چتر من ببار

 

آشپز که دو تا شد/ مرضیه تاجری

می‌خواستم بسازم

یک خانه از مقوّا

داداشم آمد از راه

فهمید فکر من را

گفتم که زرد باشد

دیوارش از چپ و راست

داداش کوچک امّا

رنگ بنفش می‌خواست

او سقف صاف می‌خواست

من سقف شیروانی

من شکل روستایی

او هم آپارتمانی

آن کاردستی آخر

در گوشه‌ای رها شد

مادر که دید خندید

گفت آشپز دوتا شد!

 


 

پیف و پیف/ عفّت زینلی

گربه کنار حوض

هی این‌ور آن‌ور رفت

ماهی ولی هر بار

از دست او در رفت

گربه نشست و گفت

بدبویی ای ماهی

نه لقمه‌ای دلچسب

نه شام دلخواهی

با پیف و پیف و پیف

فوری از آنجا رفت

ماهی به او خندید

پایین و بالا رفت

 

 

۷۳
کلیدواژه (keyword): رشد نو‌آموز، شعر،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.