مسیر تو/ زهرا عراقی
شهر بود و انفجار
دود و آتش و غبار
تیک و تاک ساعت و قرار
تو
چون همیشه پای کار
استوار استوار
توی فکر تو
نقشهای بدون نقص
نقشهای تمیز بود
بهترین گزینههای حمله و دفاع
روی میز بود
ناگهان
باز انفجار
انفجار یک خبر ...
رفتی و مسیر تو
در برابر من است
رفتی و چراغ سنگر مقاومت
همیشه روشن است
بمبها/ منیره هاشمی
بمبهای بیخیال سرد
بمبهای ظالم سیاه
با درخت سربلند ما چه کرد؟
بمبها خیالشان
با نبودن درخت
فصل سبزی درختها تمام میشود
بمبها چه فکر کردهاند
بعد از او تمام باغ
با صدای رویش جوانهها
پر از سلام میشود
تا قله/ منیره هاشمی
نام تو بزرگ بود
کوه را به لرزه میکشاند
نام تو
هر چه تشنه را
به آب میرساند
پرچمت
تا بلند آسمان رسید
راست گفتهای
با مقاومت به قله میتوان رسید
باران لبخند/ فاطمه ناظری
سید که لبخندش
مانند باران بود
عطر نفسهایش
چون سیب لبنان بود
در موقع آشوب
در لحظه طوفان
چتر سپیدی بود
روی سر لبنان
مانند خورشیدی
او نور میپاشید
بر سرزمین قدس
بیتاب میتابید
در بارش صد بمب
یک باره پرپر شد
چشمان مردم هم
از رفتنش تر شد