فرایند آموزش چیزی فراتر از بازگوکردن محتوای درسی برای دانشآموزان است. برای وقوع این فرایند نباید فقط به یک بعد از آموزش و ارتباط کلامی معلممحورانه بسنده کرد. روشهای تدریس نوین و کارآمد نشان میدهند که یادگیری دانشآموزان، علاوهبر رابطهی کلامی معلم، تحتتأثیر ابعاد دیگری نیز هست. یادگیری را میتوان فرایند تغییرات نسبتاً پایداری دانست که بر اثر تجربه در توان رفتاری فرد رخ میدهد (کیمبل1، 1961: به نقل از هیلگارد و باور2، 1975).
یکی از اصول آموزشی که از نظریهی پیاژه حاصل شده است، پذیرفتن تفاوتهای فردی در کودکان است. نظریهی پیاژه فرض میکند تمام کودکان توالی رشد یکسانی دارند که آن را با سرعتی متفاوت طی میکنند. بنابراین، معلمان بهجای اینکه فعالیتهایی را برای کل کلاس برنامهریزی کنند، باید فعالیتهایی را متناسب با هر فرد یا گروههای کوچک طراحی کنند (برک لورا، ج1، ص 410).
پس آنچه در اینجا اهمیت مییابد، آن است که معلم انعطافپذیری در نحوهی تدریس خود داشته باشد و پیشرفت تحصیلی هر دانشآموز را با توجه به عملکرد قبلی او ارزیابی کند. از عوامل ایجاد تفاوتهای فردی وجود اختلالات روانی در کودکان است.
اختلال3 بهمعنای «بینظمی و نابسامانی» است و باید آن را از بیماری تمیز داد. بسیاری از بیماریهای روانی در بزرگسالی ریشه در اختلالات روانی کودکی افراد دارند؛ اختلالاتی که رها شدهاند و والدین و معلمان کاری برای بهبود آنها انجام ندادهاند. بیشتر این اختلالات به ناتوانی یادگیری4 در دانشآموزان منجر میشوند. پس آگاهی معلم، تشخیص اولیه و نحوهی برخورد با این موارد بسیار حائزاهمیت است.
انواع اختلالات مربوط به سلامت روان کودکان
1. اضطراب
2. افسردگی
3. اختلال نافرمانی مقابلهجویانه (ODD)
4. اختلال سلوک (CD)
5. اختلال کمتوجهیـ بیشفعالی (ADHD)
6. نشانگان (سندرم) توره (ST)
7. اختلال وسواس فکریـ عملی (OCD)
8. اختلال فشار روانی (استرس) پس از سانحه (PTSD)
اضطراب
اضطراب عبارت است از احساس ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی که با منشئی ناشناخته به فرد دست میدهد و شامل نداشتن اطمینان، درماندگی و برانگیختگی کاراندامشناسانه (فیزیولوژیکی) است. وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً تنشزا بودهاند یا موقعیتهایی که به فرد آسیب رساندهاند، باعث اضطراب در افراد میشود. همهی انسانها در زندگی خود اضطراب را تجربه میکنند؛ ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکلزاست. تحقیقات و بررسیها نشان میدهند که اضطراب در خانمها، طبقات کمدرآمد و افراد میانسال و سالخورده بیشتر دیده میشود. با تشدید فشار روانی منفی اضطراب شکل میگیرد (برنز، دیوید، 1385: صص24-10 و 61-56).
محیط و وراثت هر دو نقش مهمی در ابراز هیجانات و رفتار دارند. والدین مضطرب میتوانند، ناخواسته، اضطرابشان را به فرزندان و اطرافیان خود منتقل کنند. بسیاری از بزرگسالانی که مشکل اضطراب دارند، این اختلال را از زمان کودکی همراه خود داشتهاند.
شما خانوادهای را تصور کنید که پدر خانواده اضطراب شدیدی دارد. فضای این خانواده چطور خواهد بود؟ بیشک با گذشت زمان فرزندان این خانواده هم با اضطراب در رفتار مواجه خواهند شد.
وظیفهی معلم در مواجهه با دانشآموزان مضطرب
کودکان از نظر خلقوخو متفاوت هستند؛ به این معنا که عملکرد آنها در تولید پاسخهای هیجانی، برانگیختگی به محرکهای خاص، گرایش به نزدیکی یا دوری و توجه به موقعیتهای متعدد متفاوت است. کودکی که خلقوخوی اضطرابی دارد، ممکن است به موجب تغییرات محیطی، مانند وقتی که مادرش خانه را ترک میکند، بسیار غمگین یا عصبی شود (خدایاریفرد، 1395: ص 88).
در این موارد فرد به اقدامات حفاظتی غیرمنطقی و ناهشیار رو میآورد که سازوکار دفاعی نامیده میشود (باچر و همکاران، 1394). برخی سازوکارهای دفاعی که کودکان و نوجوانان از آنها استفاده میکنند، عبارتاند از:
1. پرخاشگری؛ نوعی سازوکار روانی است که در آن فرد ناهشیارانه فشارهای ناشی از محرومیتها و ناکامیهای خود را بهصورت واکنشهای حمله، رفتارهای کینهتوزانه و پرخاشگرانه نشان میدهد.
2. انکار واقعیت؛ نوعی سازوکار دفاعی است که در آن شخص بهطور ناهشیار حقایق نامطلوب را نادیده میگیرد یا امور را بهطور واقعی نمیبیند، بلکه آنچه را دلش میخواهد، میبیند.
3. خیالبافی؛ شخص ناهشیارانه آرزوها و امیال شکستخوردهی خود را به تخیلات فریبنده و لذتبخش تبدیل میکند (البته تخیل تا حدودی در کودکان قابل انتظار است)
4. دلیلتراشی؛ دلیلتراشی سازوکاری دفاعی است که آنا فروید آن را پیشنهاد کرده است و شامل تحریف شناختی «حقایق» برای ایجاد رویداد یا انگیزهای با تهدید کمتر است.
5. تصعید؛ برای اولین بار ایدهی سازوکار دفاعی تصعید در ذهن زیگموند فروید، پدر روانکاوی، شکل گرفت. به این صورت که فروید با خواندن داستان فردی به نام یوهان فردریش دیفن باخ که در کودکی اقدام به بریدن دم سگها میکرد و سپس در بزرگسالی به یک جراح تبدیل شد، با سازوکار دفاعی والایش آشنا شد؛ اما سالها بعد دختر فروید، یعنی آنا فروید، در کتاب ایگو و مکانیسمهای دفاعی، این سازوکار دفاعی را مطرح کرد. تصعید زمانی روی میدهد که ما بتوانیم عواطف نپذیرفتنی خود را بهجای فعالیتهای مخرب، بهسمت رفتارهای سازنده و مورد قبول اجتماع پیش ببریم (خدایاریفرد، 1395).
برخی از راهکارهای رفع اضطراب
۱. پرداختن به فعالیتهای لذتبخش و سرگرمکننده و مفرح در حین درس؛ این عمل باعث میشود دانشآموز از فضای اضطرابی خود دور و وارد یک سرگرمی شود.
2. استفاده از دم و بازدم و دادن امید به دانشآموز؛ در زمان امتحان و اوج فشار روانی با حالتی خوش از دانشآموزان بخواهیم نفس عمیق بکشند تا اضطرابشان کمتر شود.
۳. آموزش مدیریت زمان برای دانشآموز؛ مدیریت زمان باعث میشود فرد متوجه شود همهچیز طبق برنامه پیش میرود و نیاز نیست نگران باشد.
4. خیالپردازی مثبت؛ از دانشآموزان خود بخواهیم چند دقیقهای به آرزوهای خود فکر و تصور کنند که به آرزوهای خود رسیدهاند و حال خوش خود را بیان کنند (جزایری و رحیمی، ۱۳۸۷: صص43-30).
تأثیر فضای کلاس و روابط بین فردی در کاهش هیجان و اضطراب
یکی از مهمترین عوامل در خلق یک فضای یادگیری موفق، طراحی و سازماندهی فضای کلاسی است. محیطی که در آن دانشآموزان احساس آرامش کنند، میتواند به شکلگیری تجربههای یادگیری مثبت و کاهش هیجانات منفی کمک کند (کیا حسینی و نجفی، 1402).
طراحی فیزیکی کلاس
نورپردازی: استفاده از نور طبیعی یا نورهایی که نزدیک به نور طبیعی هستند، میتواند تأثیرات مثبتی بر روحیهی دانشآموزان داشته باشد (کیاحسینی و نجفی، 1402).
رنگها: رنگهای آرامشبخش مانند آبی و سبز میتوانند به کاهش احساس اضطراب کمک کنند و فضایی تسکیندهنده ایجاد کنند (کیاحسینی و نجفی، 1402)
روابط بین فردی در محیط کلاسی نیز به اندازهی فضای فیزیکی در کاهش یا افزایش هیجانات دانشآموزان تأثیرگذار است که در شمارههای بعد بهتفصیل به آن میپردازیم.
پینوشتها
1. kimble
2. hylgard & bower
3. disorder
4. learning disability