حلقه گمشده یادگیری دانشآموزان
۱۴۰۴/۰۱/۱۵
سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشوپرورش، اهداف و شایستگیهای جدیدی برای دانشآموزان در دورههای تحصیلی ابتدایی و متوسطه تعریف و تصویب کردهاند. این شایستگیها، که در پایان هر دوره تحصیلی دانشآموزان باید آنها را کسب کنند یا در دانشآموزان نهادینه شوند، بر اساس اسناد تحول بنیادین آموزشوپرورش، تحولات جدید جوامع بشری و نیازهای متنوع و متفاوت دانشآموزان تعریف و تصویب شدهاند. بهعبارتی آموزشوپرورش امروز باید در تربیت فرزندان این مرزوبوم برای کسب شایستگیهای لازم زندگی امروز و آینده دانشآموزان، برنامهریزی و زمینهسازی کند. این شایستگیها در قالبهای گوناگون از جمله اهداف دورههای تحصیلی، شایستگیهای عمومی و مشترک، و اهداف حوزههای تربیت و یادگیری، محور تدوین محتواهای آموزشی و جهتدهنده فرایند یاددهییادگیری در کلاس درس شدهاند یا در حال شدن هستند.
نمونهای از اهداف این دورههای تحصیلی عبارت است از:
- با پدیدهها و مسائل اقتصادی آشنا میشود و آنها را در زندگی شخصی خود بهکار میگیرد (یکی از اهداف ساحت اقتصادی حرفهای).
و نمونه اهداف حوزههای تربیت و یادگیری:
دانش و مهارتهای ریاضی را کسب و در بررسی روابط و الگوهای حاکم بر نظام خلقت و تغییراتشان از آنها استفاده میکند (یکی از اهداف حوزه تربیت و یادگیری ریاضیات).
و نمونه شایستگی پایه و عمومی عبارت است از:
دانشآموز بهعنوان یادگیرنده خودراهبر، میتواند مطالب و دانستههای جدید را بهصورت مستمر کسب کند.
همانطور که ملاحظه میشود، این شایستگیها و انتظاراتی که برای دانشآموزان تعریف و تعیین شده است، یک جنبه کاربردی و عملی دارد که بدون آن، شایستگیهای موردنظر محقق نخواهد شد. بنابراین دانش و دانستههای نظری کلاس درس و مدرسه بهتنهایی زمینهساز کسب شایستگیهای یادگیری دانشآموزان نخواهند شد؛ بلکه لازم است این دانشاندوزی و دانشِ شناختی دانشآموزان در عرصه عمل و در زندگی واقعی به اجرا درآید تا در دانشآموزان نهادینه شود. مثال عینی آن یادگیری زبان خارجی است که وقتی فراگیرندگان در محیطی قرار میگیرند، که مردم جامعه به آن زبان سخن میگویند، سرعت یادگیری، میزان رشد آنها و همچنین تسلط واقعی آنها نسبت به یادگیری نظری در کلاس آموزشی چند برابر خواهد شد.
منظور از شایستگی، مجموعه ترکیبی از صفتها، توانمندیها و مهارتهای فردی و جمعی است که در تمام شئون زندگی و در تمام مؤلفههای جامعهای صالح است و دانشآموزان در راستای درک موقعیت خود و دیگران و عمل برای بهبود مستمر آن... باید آنها را کسب کنند (سند تحول بنیادین، 1390). این شایستگیها که باید دانشآموزان آنها را کسب کنند، محدود به دانش نظری و شناختی نیست بلکه همانطور که آمده است ترکیبی از دانش و شناخت، ارزشها، نگرشها و مهارتهاست.
با این مقدمه به بازخوانی تجربه مشترک معلمان در مدرسه با اولیای دانشآموزان آن مدرسه، در تجربهای عملی توسط دانشآموزان اشاره میشود. مدیر یکی از مدرسههای دوره اول متوسطه (راهنمایی سابق) علاوه بر مدیریت مدرسه، تدریس یکی از درسهای پایه هشتم مدرسه را نیز برعهده داشت. ایشان تجربهای در این راستا داشت که در ادامه مطلب به زبان وی بیان میشود.
حرفم چیست؟ اینکه اهداف و انتظارات خوبی برای هر دوره و پایه تحصیلی تعریف و تعیین شده است، که باید دانشآموزان در دوران تحصیل آنها را کسب کنند تا بتوانند توانمندیهای خوبی داشته باشند و در زندگی حال و آینده خود، فردی شایسته و باصلاحیت در ابعاد گوناگون باشند.
از نحوه صحیح برقراری ارتباط با دیگران، تشکیل خانواده و قبول مسئولیت و مدیریت اقتصادی زندگی خود گرفته است تا موفقیت در ابعاد عمومی کار، حرفه و شغل آینده خود، همچون رعایت اخلاق، کسب روزی حلال، مداراکردن با مشتری، یادگیری مادامالعمر و یادگیریهای پایه، همه و همه در این اهداف و انتظارات در نظر گرفته شدهاند.
تحقق این اهداف و درونیشدن آنها در دانشآموزان فقط با کسب دانش نظری در مدرسه و محدودبودن به ساعتهای کلاس درس نظری اتفاق نمیافتد؛ بلکه این مهم نیازمند پرداختن مدرسه به بُعد عملی این دانش و یادگیری از طریق بردن بچهها به آزمایشگاه، اردوها و بازدیدهای علمی، فرهنگی و اقتصادی، بازديد از نمایشگاهها، کارخانهها، شهرکها و پارکهای علم و فناوری، بازارها و کسبوکارهای مرتبط و... است.
نیمه دوم این مهم بر دوش خانوادههاست. خانوادهها باید از طریق عمل به آداب صحیح زندگی منطبق با فرهنگ و تمدن اسلامیایرانی و اجرای درست مهارتهای زندگی در خانواده و جامعه، الگوی عملی برای فرزندان خود باشند. پدر و مادر باید برای فرزندان الگوی عملی و عینی صبوری، آرامش، برقراری ارتباط صحیح با دیگران و ارتباط متقابل، و صداقت باشند. همچنین آنها باید مهارت نه گفتن، حلمسئله و همچنین تمرین فعالیتهای پایه و بنیادین اقتصادی با نگاه تربیت اقتصادی و سواد مالی را، که از مفاهیم و مهارت اقتصادی ساده گرفته است تا پیچیده همچون: پساندازکردن، مدیریت خرج و مخارج ماهانه، کسب درآمد، قناعت و صرفهجویی و موارد مشابه، به آنها آموزش دهند.
بنابراین لازم است هم کلاس درس با محوریت معلم، خود را به آن سطح برساند که دانشهای نظری را به عمل برساند و هم والدین دانشآموزان پای کار باشند و همراه با کلاس درس و معلمان، دانشها و دانستههای جدید فرزندان خود را در محیط زندگی و جامعه پیاده کنند و با آنها تمرین کنند.
شایستگیهای فرزندتان روزافزون...
گاهی در کلاس درس در آخرین دقایق کلاس در مورد مدرسه و راههای دلانگیزترشدن آن با بچهها صحبت میشد. روزی به کلاس رفتم و احساس کردم بچهها میخواهند مطلبی را با من در میان بگذارند، ولی کسی پیشقدم نمیشود. خودم گفتم: «چیزی شده؟ حرف خاصی دارید؟» یکی دو نفر آنها گفتند: «نه آقا، چیزی نیست». من گفتم: «به نظر، نگاه شماها میگوید حرفی هست که باید گفته شود». یکی از آنها گفت: «مگر شما نگفتید به دنبال راهکارهای جذابترشدن مدرسه برای دانشآموزان هستید؟» گفتم: «بله هستم». گفت: «چرا ما نمیتوانیم کلاس خود را طبق علاقههای خود زیباسازی و تزیین کنیم؟» من گفتم: «مثلاً میخواهید کلاس چگونه شود؟» گفتند: «مثلاً رنگ دیوارها آبی آسمانی شود و پرده لیموییرنگ نصب شود. رنگ درب و پنجرهها هم به رنگ زرشکی و همه آنها یکرنگ شوند». حتی گفتند: «برای اینکه هزینه آن برای مدرسه زیاد نشود، حاضریم خودمان کار رنگکاری، نقاشی و... را انجام دهیم».
برآوردی کردم و با خودم گفتم ارزش توجه به احساس و خواسته دانشآموزان بیش از این حرفهاست. با این امید که اگر با این تغییر در فضای فیزیکی کلاس، کمی انگیزه، شور و شوق یادگیری و حس خوب در آنها بیشتر شود، ارزشش را دارد.
قرار شد خودشان همه کارها را از جمله اندازهگیری دیوارها، خریداری میزان رنگی که برای دیوارها، سقف، درب و پنجرهها لازم است،
اندازهگیری پردهها و محاسبه آنها و مواردی از این قبیل را انجام دهند. البته که هرکدام ظرافتها و ریزهکاریهای خودش را دارد. در اندازهگیری دیوارها باید اندازه درب و پنجرهها از آن کم شود. پردهها به دلیل چینی که میخورند، باید بیش از اندازه پنجرهها باشند و موارد مشابه.
آقای مدیر میگفت: «متأسفانه دانشآموزان در مرحله اول و بدون کمک ما نتوانستند اندازهگیری درستی از دیوارها، پردهها، درب و پنجرهها انجام دهند. تعجبم از آنجا بود که بچهها مترمربع و اندازهگیری مساحت را در پایه سوم و چهارم ابتدایی خواندند و یاد گرفتند، پس چرا الان پایه هشتم هستند و هنوز نتوانستند اندازه مساحت دیوارها منهای درب و پنجرهها را درست محاسبه کنند و همینطور موارد دیگر. ولی از حق نگذریم، وقتی آنها نحوه اندازهگرفتن را دیدند و همراهی کردند، خودشان در مرحله بعد توانستند اندازه دیوار، سقف و پنجرههای راهروی مدرسه را محاسبه کنند (یعنی سالها مباحث ریاضی همچون: اندازه، مساحت، جمع و تفریق را آموزش دیده بودند، ولی یاد نگرفته بودند) و بهمحض اینکه یکبار دانش نظری خود را با راهنمایی مربی در عمل پیاده کردند، این یادگیری ملکه ذهن آنها شد و برای دفعه بعد به موضوع اشراف پیدا کردند».
۳۰
کلیدواژه (keyword):
رشد آموزش خانواده، یادداشت سردبیر، حلقه گمشده یادگیری دانش آموزان، دکتر حسن مظاهری