گروهبندی نسلها
نسل خاموش (1324 ـ 1307ش) نسلی است که در سالهای 1945-1925 متولد شدهاند. این سالها با وقایع تلخی همچون رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم (1945ـ ۱۹۳۹) مصادف است. نسل خاموش به وظیفه و به تبعیتکردن باورمند هستند و همیشه آماده فداکاریاند. نظام ارزشی آنها اینگونه ساخته شده است که مایلاند صرفهجویی کنند. آنها همچنین به رسمیبودن توجه بالایی دارند. در ایران این نسل را نسل مشروطه نامیدهاند؛ نسلی که قبل از دوره پهلوی اول آمدهاند. آنان ناامنی جنگ جهانی اول را تجربه کردهاند و به امنیت بها میدهند. تلخی کمبودها را با شگفتی جنبشهای نوسازی، مثل تحولات در ساختار قدرت و دموکراسی، ظهور مطبوعات، مدرسههای جدید و دانشگاه تجربه کردهاند.
نسل بیبیبومر (1345 ـ 1325ش)
این نسل بعد از جنگ جهانی دوم در سالهای 1964-1946 متولد شدهاند. با شعار «هرگز جنگ» بزرگ شدهاند و جنگ بزرگ ویتنام را دیدهاند. حقوق برابر زن و مرد در این نسل مطرح شد. وقتی در دوره بزرگسالی خود بودند، اولینبار رایانهها را دیدهاند. آنها برای ارتباط بین خودشان، از راههای دیجیتال استفاده نکردهاند. در ایران این نسل، «ناسیونالیسم ایرانی» نامیده شده است. آزادیهای پس از شهریور 1320 را دیدهاند، رقابتها و هویتهای ایدئولوژیک برای آنان اهمیت دارد و نهضت ملی و کودتای 28 مرداد را دیدهاند. کانون توجه نسل غالباً رقابتگرایی با نوعی خودانگاره مثبت است.
نسل ایکس (1359 ـ 1344ش)
این نسل در سالهای 1976-1965 متولد شدهاند. در این نسل میل به تغییر، تحرک، آرمانخواهی ایدئولوژیک، هوش هیجانی، روابط غیررسمی و خروج از سازمانها مشهود است. لذا انقلابهای متفاوتی نظیر انقلاب پرتغال، انقلاب ایران، فروپاشی شوروی، فروریختن دیوار برلین اتفاق افتاده است. در ایران نسلنوسازی و رشد نابرابر نامگذاری شده است. اصلاحات ارضی، مهاجرت از روستاها به شهرها، درآمدهای نفتی دولت و نسل تلویزیون و بازیهای کنسولی از ویژگیهای این نسل هستند.
نسل ایگرگ یا هزاره (1375 ـ 1360ش)
متولدین سالهای 1995-1977 هستند. این دوره، دوره ظهور رایانههای پیسی، اینترنت، تلویزیونهای ماهوارهای، دهکده جهانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات، وبگردی و رونق وبلاگهاست. دایرئالمعارفها همگانی شدهاند، کودکان و نوجوانان اهمیت یافتهاند و پدر و مادرها فن و مهارتهای رایانهای را از آنها یاد میگیرند. از ویژگیهای کموبیش مشهود این دوره، کمحوصلگی، اهمیت سبک زندگی، سرگرمی، اوقات فراغت، گروههای دوستی، تجربه شخصی، نیازهای فرامادی، مهارتگرایی و بیتکلفی و بیتعارفی است. در ایران نسل دوره انقلاب اسلامی و دوران جنگ است. دوره اختلافات سیاسی، دوره اقتصاد کوپنی و پس از پایان جنگ اقتصاد، پساکوپنی است. کانون توجه این نسل فراغت و تجربه، سبک زندگی، فناوری اطاعات و ارتباطات و رسانه است.
نسل زد یا نسل نت (1391 ـ 1376ش)
متولدین سالهای 2012-1996 هستند. آنان هیچ شناختی از دنیای بدون اینترنت ندارند و نرمافزارهای (پلتفرمهای) اجتماعی راه اصلی ارتباطی آنان است. در ایران این نسل، نسل پس از جنگ است. بهعنوان اولین نسل اجتماعی که از جوانی با دسترسی به اینترنت و فناوری دیجیتال قابل حمل رشد کرده است، اعضای نسل زد، «بومی دیجیتال» لقب گرفتهاند. با اینکه لزوماً سواد دیجیتال ندارند، علاقه شدیدی به ارتباطات مجازی و رسانههای دیجیتال دارند و دوست دارند همه کارهای خود را به صورت برخط انجام دهند. از این روست که کسبوکارهای اینترنتی میکوشند محصولات و خدماتی عرضه کنند که باب طبع این دسته از افراد باشد.
در نسلهای گذشته خیلی از افراد تجربه خرید فیزیکی را دوست داشتهاند، ولی این نسل چندان اهل چنین خریدهایی نیستند و خیلی راحت از طریق گوشی یا رایانه کیفی (لپتاپ) هر خریدی داشته باشند، انجام میدهند. به همین خاطر است که به این افراد بومیها یا شهروندان دیجیتال گفته میشود. طرفداری از خلاقیت و نوآوری، و اظهار نظر و نشاندادن احساسهای شخصی بهصورت آزاد (آزادی بیان)، و از طرف دیگر ظهور رسانههای اجتماعی در این نسل باعث شده است که بستری عالی برای آزادی بیان فراهم شود. این نسل اعتقاد جدی به گفتوگو و مذاکره و تعهد به اصول اخلاقی دارند و میکوشند دغدغهها، موانع و مشکلات موجود را از طریق تفاهم و مذاکره حل کنند. آنان به صداقت، حقوق بشر، حقوق حیوانات و محیط زیست اهمیت زیادی میدهند و واقعیت را خیلی راحت میپذیرند.
نسل آلفا (1404 ـ 1392ش)
متولدین سال 2013 و بعد ازآن هستند. این نسل هنگام کاهش جمعیت در بسیاری از نقاط جهان متولد شده و در دوران کودکی اثرات «کرونا» را تجربه کردهاند. در ایران نسل جدید انقلاب هستند که نگرشها و دغدغههای متفاوتی از نسل قبلی دارند و به دنبال آزادیهای نوینی هستند. آنها بر هویت فردی، اصالت خود و فردگرایی تأکید دارند و بر این باورند که باید خودش باشد. نسل آلفا در دوران رشد فناوری به دنیا آمده است و رشد میکند. زیستجهانش بهطور فزایندهای با فناوری درهمآمیخته است. بهصورت طبیعی با دستگاهها و رسانههای دیجیتال تعامل دارد؛ بهگونهای که فناوری، جزئی جداییناپذیر از تجربههای روزمرهاش است. استفاده از هوش مصنوعی و برنامههای تعاملی را بهمثابه بخش مهمی از زیست حقیقی میداند.
تغییر در استفاده از فناوری در کلاسهای درس و سایر جنبههای زندگی، تأثیر بسزایی بر نحوه تجربه یادگیری اولیه این نسل نسبت به نسلهای قبلی دارد. این نسل به یادگیری مجازی و فراتر از کلاس و مدرسه علاقهمند است. مطالعات نشان دادهاند که حساسیت، چاقی و مشکلات سلامتی مرتبط با تماشای صفحه نمایش در سالهای اخیر، بهطور فزایندهای در میان آنان شایع شده است. نسلی بهشدت مادیگرا که توقعات متفاوتی از آموزش، زندگی و خانواده دارند. توجه به سلامت روان و مسائل روانشناختی حتی در دوران کودکی به اولویتهایشان تبدیل شده است.
ارتباطاتشان به مرزهای جغرافیایی و قومی محدود نیست و بهواسطه فضای مجازی و فناوری، با هر فردی در هر جایی از جهان تعامل دارند. به «تأثیرگذارها» (اینفلوئنسرها) در مسائل گوناگون، مانند فرایند انتخاب، تصمیمگیری و موضعگیری اجتماعی توجه ویژه دارند و بهمرور به تأثیرگذارها حتی بیش از اعضای خانواده اعتماد خواهند کرد. در تلاش برای تطابق با سبک زندگی و تأثیرگذارهای جهانی هستند. توانایی تطبیق بالایی با محیط و شرایط متغیر نشان میدهند. نسبت به تغییرات بنیادین، حتی در ارزشهای گذشته خود، انعطافپذیرند. در برابر تفاوتهای قومی، مذهبی و جنسیتی مدارا میکنند. در پذیرش ارزشهای داخلی و بینالمللی انعطافپذیرند و در همزیستی با دیگر فرهنگها محدودیتی ندارند.
نقد نظریه نسلها با تأکید بر نسل زد و آلفا
این نظریه در سالهای اخیر بسیار محبوب شده و در حوزههای متفاوت، مانند جامعهشناسی، مباحث تربیتی و روانشناسی، بازاریابی، مدیریت منابع انسانی و سیاستگذاری به کار گرفته شده است. اما همچنان نقاط ضعف و ابهاماتی دارد که نیازمند بررسی دقیقتر است. نقد نظریه نسلها، بهویژه نسل ضد و آلفا، یکی از مهمترین ضروریات آموزشی برای والدین، مربیان و مشاوران است. متأسفانه این نظریه در جامعه ایرانی بهعنوان یک اصل و قانون پذیرفته شده و کمتر مورد نقاد قرار گرفته است.
1. نسل Z و آلفا در دیدگاه جامعهشناختی غربی، از لحاظ زمانی با نسل زد و آلفا در ایران متفاوت است. تغییر و تحولات جهانی و فناوری در کشور ایران نسبت به سایر کشورهای صنعتی و توسعهیافته با تأخیرهای قابل توجهی گسترش یافته است. فناوریهای دیجیتال، اینترنت، ارتباطهای مجازی، برنامههای اجتماعی و تعاملی، هوش مصنوعی و آموزشهای مجازی، با تأخیر قابل ملاحظهای وارد کشور ایران میشوند و هنوز توسعه کامل و فراگیری کسب نکردهاند. لذا نمیتوان انتظار داشت نسل Z و آلفای ایران دقیقاً همان ویژگیها و شاخصههای نسلهای مشابه در جوامع غربی را داشته باشند.
2. دستهبندی نسلها در جامعهشناسی غربی بر اساس اتفاقات جامعه جهانی، بهویژه اتفاقات جامعه آمریکا، تدوین شده است. مثلاً جنگ جهانی اول و دوم، اتفاقات جنگ سرد، اتفاقات سیاسی، حتی انتخاب رؤسای جمهور در آمریکا و... در این دستهبندی مؤثرند. اگرچه چنین اتفاقاتی روی همه جوامع مؤثرند، اما هر کشوری بهویژه جامعه ایران از حوادث، اتفاقات و تحولات بومی خودش بیشتر تأثیرپذیر است. مثلاً در کشور ایران اتفاقاتی مثل بروز و ظهور انقلاب اسلامی یا وقوع جنگ تحمیلی بیش از بقیه عوامل خارجی روی نسلها تأثیر داشته است.
ما شاهد پیدایش نسلهایی هستیم که تجربه حضور در جنگ را داشتهاند، یا نسلهایی که در دوران جنگ متولد شدهاند و یا نسلهایی که پس از جنگ به دنیا آمدهاند؛ اگرچه عدهای معتقدند شرایط اضطرار جنگ، انقلاب و نیازهای زمانه ممکن است هر فردی را تحت تأثیر قرار دهد و ربطی به ویژگیهای یک نسل ندارد؛ همانگونه که در جنگ یا انقلاب اسلامی یا هرشرایط دیگر بقیه نسلها، نظیر نسل خاموش، ایکس و... نیز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. بنابراین با توجه به تحولات بومی و متفاوت جامعه ایرانی نمیتوان انتظار داشت ویژگیهای نسلهای ایرانی دقیقاً متناسب با نسلهای سایر کشورها باشند.
3. نتایج برخی از پژوهشها که به مطالعات تطبیقی نسلها در کشورهای متفاوت پرداختهاند نشان میدهند، بین نسلهای متفاوت در فرهنگهای گوناگون تفاوت زیادی وجود دارد. بهویژه برخی پژوهشها به تفاوت فرهنگی نسل ضد و آلفا در کشورهای مختلف پرداختهاند. پژوهش جالبی از مقایسه نسل آلفای آمریکایی و ژاپنی نتیجه گرفت، نسل آلفا درفرهنگ آمریکایی فردگرا و به دنبال استقلال است، در حالی که در فرهنگ ژاپنی جمعگرا و هماهنگ با گروه محسوب میشود. یا در فرهنگ آمریکا، تأکید بیشتری بر خلاقیت و استقلال فردی میشود، در حالی که در ژاپن، نظم و انضباط، و احترام به بزرگترها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در زمینه کار، نسل آلفای آمریکایی معمولاً به دنبال کارهایی هستند که به آنها اجازه دهند، خلاقیت خود را به نمایش بگذارند و از نظر مالی مستقل باشند. در حالی که نسل آلفای ژاپن به دنبال ثبات شغلی و موفقیت تحصیلی هستند. درمورد نگرش به آینده، نسل آلفای آمریکایی نسبت به آینده امیدوارند و به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در جامعه هستند. در حالی که نسل آلفای ژاپن نگرانیهایی در مورد آینده اقتصادی و اجتماعی کشور خود دارند. همچنین اگرچه نسل آلفا درهر دو کشور بهشدت تحت تأثیر فناوری قرار دارند، اما نحوه استفاده از فناوری و دسترسی به اطلاعات در آنها متفاوت است. نسل آلفای آمریکایی بیشتر از شبکههای اجتماعی و ارتباطهای برخط استفاده میکنند و به دنبال ارتباطات گسترده با افراد مختلف هستند. در حالی که نسل آلفای ژاپن، به دلیل فرهنگ جمعگرایی، به روابط نزدیک و صمیمی با خانواده و دوستان خود اهمیت بیشتری میدهند.
نکته جالب در مورد این پژوهش آن است که به نظر میرسد، طبق نتایج این پژوهش، به غیر از ویژگی جمعگرایی و هماهنگی با گروه، در بقیه موارد نسل آلفای ژاپنی به نسل آلفای ایرانی نزدیکتر است. البته شایسته است مطالعات بیشتری در این زمینه صورت گیرد. در مجموع میتوان گفت فناوری و نگاه جهانیسازی نمیتواند ترکیب یکسانی را در همه منطقهها وجغرافیاهای گوناگون معرفی کند و نقش و بافت فرهنگی را باید مورد توجه قرار داد.
4. یکی از انتقادهای مهم در نظریه نسلها، فاصله 15 تا 20 ساله بین اعضای یک نسل است. در این فاصله اتفاقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گوناگونی رخ میدهند. این فاصله سنی همچنین موجب ظهور و بروز ویژگیهای شخصیتی متفاوتی در یک نسل میشود، چنان که برخی افراد نسل آلفا در حال سپریکردن دوران کودکی و ورود به مدرسهاند، برخی در دوران نوجوانی هستند، و برخی دیگر هنوز متولد نشده و یا تازه متولد شدهاند. مسلماً نمیتوان همه این افراد را تحت یک دستهبندی قرار داد و بیان چند شاخص یا ویژگی کلی برای همه افراد یک نسل خطای منطقی بزرگی به حساب میآید؛ بهخصوص در مورد نسل آلفا که برخی از آنها هنوز متولد نشدهاند و جهان نیز در شرف حوادث و تحولات ناشناخته و گوناگونی است.
5. صرف نظر از فاصله سنی بین افراد یک نسل، حتی با فرض نبود فاصله سنی، چگونه میتوان همه افراد همسن در یک نسل را با یکسلسله ویژگی و تحت عنوان تنها یک دستهبندی واحد نامگذاری کرد؟ برخی نظریات شخصیتی که در روانشناسی افراد را در یکی از دستهبندیهای شخصیتی قرار میدهند، با مشکلاتی مواجهه شدهاند و گاهی افرادی را میبینیم که از هر تیپ شخصیتی ویژگیهایی دارند و لذا نمیتوانیم به شکل دقیق بگوییم فرد از نظر شخصیتی به کدام گروه و دسته تعلق دارد. برای مثال، در آزمونهای شخصیتی جان هالند، آزمون دیسک، آزمون شخصیتی مایرز و بریگز، و... این مشکل به خوبی دیده میشود.
در آزمونهای شخصیتی مذکور، حداقل افراد را در دستهبندیهای 4، ۶، 16گانه و... قرار میدهند، اما باز افرادی پیدا میشوند که از تیپها و شخصیتهای گوناگون و حتی متضاد رفتار و ویژگیهای متفاوتی را دارا هستند و به قول خودشان حد میانه را دارند و میانهگرا نامیده میشوند. حتی چنین افرادی با تکرار آزمون نتایج متفاوتی را نشان میدهند. لذا نمیتوان خصوصیات مشخصی به تمامی افراد یک نسل نسبت داد و مسلماً افراد زیادی در این نسلها چنین خصوصیاتی را نخواهند داشت.
6. یکی از مسئلههای مهمی که در نظریه نسلها مورد بیتوجهی قرار گرفته، بلوغ و بحران هویت است. در پدیده بلوغ گاهی شاهد بهوجودآمدن رفتارهای افراطی و بیثباتی در فرد هستیم. چنین رفتارهایی، به دلیل بحران بلوغ، ممکن است در آینده دستخوش تغییر و تحول شود. مثلاً در دوره نوجوانی ممکن است فرد بسته به نوع زمینه خانواده و فرهنگ رفتارهای افراطی در زمینه ورزش، ارتباطها، بیرونرفتن از منزل و یا به دلیل دردسترسبودن وسایل دیجیتال، بیش از حد از آنها استفاده کند.
همچنین با بروز و ظهور بحران هویت، جستوجوگری و کنکاش نوجوان افزایش مییابد و او برای پیداکردن پاسخ سؤالهای وجودیاش، از بسترهای فضای مجازی، اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکند. در حقیقت بحران هویت در دوره جوانی ونوجوانی در سایر نسلها هم اتفاق افتاده، اما در نسلهای کنونی، بهویژه نسل ضد و آلفا، امکانات، تجهیزات و فناوریهای امروزی شکل تحولات و تغییرات را متحول کرده است. این فناوری موجب شده است سرعت تغییرات شدت بیشتری پیدا کند.
7. اینکه افراد زیادی را صرفاً بر اساس نگاه فناورانه در یک قالب قرار دهیم، نگاهی سادهانگارانه در تحلیل رفتار انسانی است. نظریه نسلها، با تقسیمبندی افراد به گروههای سنی مشخص، گاهی اوقات تفاوتهای فردی و تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی (عواملی مانند طبقه اجتماعی، جنسیت، نژاد، فرهنگ و تجربههای فردی که در شکلگیری شخصیت و رفتار افراد نقش مهمی دارند) را مورد بیتوجهی قرار داده است.
جنسیت، هویت نژادی و قومی، فرهنگ که شامل ارزشها، باورها، هنجارها و نمادهای مشترک یک گروه اجتماعی است، و تجربههای شخصی افراد در طول زندگی، مانند تحصیلات، شغل، روابط و رویدادهای مهم زندگی، همگی نقش مهمتری در شکلگیری هویت و رفتار انسانها دارند. این نظریه ممکن است به ایجاد کلیشههای نسلها منجر شود و به تعمیمهای نادرست درباره ویژگیهای هر نسل بینجامد. همچنین با توجه به سرعت بالای تغییرات اجتماعی و فرهنگی، ممکن است ویژگیهای مشخصشده برای هر نسل بهسرعت منسوخ شود.
8. در نظریه نسلها، ابعاد معنوی، اخلاقی و مذهبی نسلها مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند، در صورتی که گرایشهای معنوی، مذهبی و اخلاقی در نسلها، حتی اتفاقات و پیامدهای آن تأثیرات خاصی دارند و حتی نگرشهای مذهبی و معنوی در پیامدهای مشابه در یک نسل در کشورهای گوناگون، تأثیرات متفاوتی میگذارند. مثلاً نقش مذهب و معنویت در انقلاب ایران و حتی جنگ تحمیلی نسبت به انقلابهای دیگر در جهان و یا جنگهای جهانی، آثار متفاوتی روی نسلها داشته است.
علاوه بر این، ابعاد وجودی، فرهنگی، اجتماعی، عاطفی و روانشناختی، ابعاد شناختهشده انسانی هستند و لذا نمیتوان افراد یک نسل را صرفاً از یک بعد و منظر شناسایی کرد. ضمن اینکه انسانها ابعاد ناشناخته دیگری نیز دارند که به سادگی نمیتوان آنها را شناسایی کرد. مثلاً بروز جنگهای جهانی اول و دوم را نمیتوان صرفاً به تحولات اجتماعی یا غریزه پرخاشگری انسانها نسبت داد و لازم است به عوامل ناشناخته وجود انسانها در بروز چنین پدیدههایی نیز توجه کرد.
9. تقسیمبندی نسلها براساس فناوری و دستساختههای انسانی، و حتی اتفاقات سیاسی و اجتماعی، علاوه بر سادهانگاری، نگاهی توهینآمیز و مادیگرایانه به انسان است. در این نگاه به قابلیتهای انسانی و ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و معنوی انسانها بیتوجهی کردهایم. در حقیقت با چنین نگاه غیرعزتمندانهای به انسان، شخصیت تمامی انسانها و نسلهای گوناگون انسانی را تحت سلطه و مقهور فناوری و دستساخته خود انسان در نظر گرفتهایم.
در نگاه روانشناسی انسانگرایانه، انسان بدون هیچ قید و شرطی، صرفاً به دلیل انسانبودن، ارزشمند است و در فرهنگ الهی و معنوی، انسان به دلیل اینکه روح الهی در وجودش دمیده شده، بدون هیچ قید و شرطی ارزشمند است. لذا نگرشهای مادیگرایانه صرف، و اینکه وجود انسانی را تنها تحت تأثیر چنین عاملی بدانیم، باعث میشود از سایر ارزشهای انسانی غفلت ورزیم و ارزشمندی انسان را تقلیل دهیم.
10. تأکید مربیان، مشاوران، معلمان و والدین روی نظریات نسل ضد و آلفا، بهویژه نسل آلفا، این باور را در والدین و همگان ایجاد میکند که تمامی افراد این نسل چنین هستند و میزان انتظارات آنان را دستخوش تغییرات نامناسبی میکند و باعث سردرگمی، یاس، ناامیدی، و تسلیم دستوپابسته آنان در برابر چنین نظریهپردازیهای یکبعدی میشود. چنین نظریاتی، صرف نظر از درست یا نادرستبودنشان، گاهی کارکرد مناسبی در جامعه ندارند و میتوانند نگاه جعلی و نامناسبی را گسترش دهند که ساخته و پرداخته نظریهپردازی است که قصد جهانیسازی را در ذهن خویش میپرورد.
برخی از والدین، مربیان، مشاوران و معلمان از رفتار دوقطبی اجتناب میکنند و تسلیم در برابر تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و روانشناختی نسلها تسلیم میشوند. اما برخی از والدین در برابر چنین تغییراتی بهشدت مقاومت میکنند و مخالفتهای آشکار و پنهانی در برابر چنین تحولات دارند. آنها چنین تحولاتی را انحراف و آسیب میدانند و در برابر آنها بهشدت مقاومت میکنند. مثلاً نگاه چنین افرادی به پدیدههای دیجیتال، شبکههای اجتماعی، فضای مجازی، آزادیخواهی، و ارتباطهای نسل جدید بدبینانه و همراه با نگرانی و دلهره است. آنان تنها کنترلگری، محدودسازی ودورنگهداشتن نوجوانان از چنین پدیدههایی را درمان و راهکار مقابله میدانند.
برخی دیگر متأسفانه در قطب دیگر خوشخیالی و تسلیم قرار گرفتهاند و حتی استفاده و بهکارگیری افراطی پدیدههای دیجیتال را تسریع میبخشند. اینها لازمه ورود به دنیای فردا را استفاده بیشازحد از چنین وسایل ارتباط جمعی میدانند. هیچ حد و مرزی هم در ارتباطها وآزادی نوجوانان قائل نیستند. از سوی دیگر نوجوانان و جوانان نیز در برابر رفتار والدین و مربیان، رفتار دوقطبی مخالفت و مبارزه، و یا تسلیم و سازش را در پیش میگیرند. البته رفتار مخالفت و مبارزه در نوجوانان شیوع بیشتری دارد. متأسفانه موجهای اجتماعی و سیاسی نیز در این عرصه بر شدت رفتار مخالفت و مبارزه نوجوانان میافزایند.
11. گاهی نظریه نسلها، بهویژه دیدگاههای نسلZ و آلفا، بهراحتی مورد استقبال و توجه نوجوانان و جوانان قرار میگیرد و توسط آنان تبلیغ میشود. گسترش چنین دیدگاههایی در نوجوانان آسیب بهمراتب بیشتری را برای آنان خواهد داشت. برخی از نوجوانان امروزه بهراحتی خود را عضوی از نسل آلفا میدانند و هویت و خویشتن را بر اساس ویژگیهای کلی و جهانی این نسل تعریف میکنند. آنان بهگونهای افراطی به دنبال جهانیشدن، بهروزبودن و تقلید از هویتهای بیگانه هستند و بهراحتی از هویت واقعی خویش دور و به نوعی با خویشتن و فرهنگ اصیل خویش بیگانه میشوند.
نوجوانان دیگری که بر اساس تربیت متفاوت و سالم خود تحت سیطره چنین فناوریهایی قرار نگرفتهاند، گاهی خود را نامتعارف و نامتعادل میبینند و احساس ارزشمندی وتوانمندی آنان در معرض خطر قرار میگیرد. گاهی آنان با فشار همسالان و جامعه، سردرگمی و دوگانگی هویتی را تجربه میکنند. همچنین افرادی که دراین زمینه از فناوری به شکلی افراطی و نامتناسب استفاده میکنند، توجیهی برای خود پیدا میکنند و باوری اشتباه را در ذهن خود پرورش میدهند. آنها به خیال خویش این دیدگاه علمی را برای توجیه رفتار خویش به خدمت میگیرند که ما فرزندان نسل Z یا آلفا هستیم. لذا یکی از وظایف والدین، مربیان و مشاوران نقد و بررسی نسل Z و آلفا برای نوجوانان است تا نوجوانانی که در دوران بحران هویت هستند، هویت خویش را تنها بر پایه چنین دیدگاههایی و یکبعدی بنا نکنند.
12. نظریه نسلها از نظر پژوهشی بیش از سایر عوامل با محدودیتها و اشکالاتی مواجه شده است. اولین مشکل در این نظریه تعریف مبهم و متغیر از مفهوم نسل است. مرزهای بین نسلها به صورت دقیق و جهانی تعریف نشدهاند و بین پژوهشگران در این مورد اختلاف نظر وجود دارد.
دومین مشکل تغییرات سریع فرهنگی و رشد خردهفرهنگها درون فرهنگهاست. با توجه به تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، مرزهای نسلی نیز به سرعت تغییر میکنند و این امر باعث پیچیدگی در تعریف و شناسایی نسلها میشود
سومین مشکل پژوهشی نادیدهگرفتن تفاوتها و تنوع فردی است. این نظریه اغلب افراد یک نسل را در قالب ویژگیهای کلی و کلیشهای قرار میدهد، در حالی که تفاوتهای فردی و تنوع فردی در هر نسلی بسیار زیاد است.
چهارمین مشکل پژوهشی دقت پایین و اعتبار و پایایی اندک روشهای تحقیق و ابزارهای اندازهگیری در پژوهشهای مرتبط با نظریه نسلها و سنجش دقیق تفاوتهای بیننسلی است.
و پنجمین مشکل «عمومیسازی نتایج» است. تحقیقات نظریه نسلها در مناطق خاص و در کشورهای معدودی انجام شدهاند و غالباً هم نتایج آنها به صورت کلی و برای همه افراد یک نسل در جهان تعمیم داده شده است؛ در حالی که این تعمیم ممکن است همیشه دقیق نباشد.
منابع
1. فراستخواه، مقصود (1393). تاریخ هشتاد ساله دانشکده فنی دانشگاه تهران. نشر نی. تهران.
2. it.wikipedia.org
3. Giddens, A. (1991). Modernity and self-identity: Self and society in the late modern age. Stanford University Press.
4. Rosenberg, Matt (2024). "Generational Names in the United States." ThoughtCo, thoughtco.com/names-of-generations-1435472.
5. Smith, C. (2000). Millennials Rising: The Next Great Generation. Booklist, 97(1), 40-40.
6. Tulgan,B. (2016).The great generational shift:The emerging post-boomer Workforce.NewHavan,CT, United states,Rainmaker Thinking,Inc.
7. Twenge, J. M. (2006). Generation me: Why today's young Americans are more confident, assertive, entitled—and more miserable than ever before. Simon1 and Schuster.